خندوانه ترویج فرهنگ غربی

http://s4.picofile.com/file/8363293276/%D8%AE%D9%86%D8%AF%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87_8820448.jpg


«خنداونه» حداقل در قسمت پخش ترانه‌های شاد و مفرح خود، که با همراهی حضار اجرا می‌شود، می‌تواند از شعری فاخر و زیبنده ایرانی استفاده کند تا حداقل نسل نوی مخاطبان با فرهنگ و ادبیات غنی ایران آشنا شوند.

 «دو و دو و دو و دو  و دو/ بوم. بوم. بوم»، «لی لولا، لی لولا/ دستا همه بالا»، این دو عبارت مطلع ترانه‌های یکی از پُرطرفدارترین برنامه‌های رسانه ملی است، برنامه «خندوانه» که هم‌اکنون شاهد پخش فصل ششم آن از شبکه نسیم هستیم و البته معدود ترانه‌های دیگری که بیشتر از اینکه بخواهد محتوایی داشته باشند، ریتمی که ایجاد می‌کند مهم است تا حضار و به تبع آن مردم پای گیرنده‌ها با شور و نشاط کاذب این برنامه همراه شوند.

این محتوای ترانه و شعر برنامه تلویزیون کشوری است که همچنان به تمدن و فرهنگ چند هزارساله‌اش می‌بالد و حداقل در زمینه شعر منظوم و فاخر پیشینه ادبی آن به قرن سوم و چهارم هجری مقارن با ظهور رودکی، پدر شعر پارسی، یعنی زمانی بالغ بر هزار سال می‌رسد.

این محتوای بی‌مغز و سطحی برنامه‌ رسانه رسمی کشور زادگاه حافظ است که گوته آلمانی خود را واله و شیدای او می‌داند. البته کل کشور آلمان غنای ادبی کشورشان را مدیون او هستند، اما چه می‌توان کرد که ظرفیت‌های ساختاری برنامه‌سازی در رسانه ملی این گونه حیف و میل می‌شود و برنامه‌سازان بی‌توجه به اینکه باید در عرصه فرهنگی جریان‌ساز باشند و در برابر نسل آینده، که همچنان در حال فاصله گرفتن از این فخامت فرهنگی هستند، همچنان بر مناسبات توخالی و بی‌مایه خود پافشاری می‌کنند.

هم‌اکنون اگر از برنامه‌سازان خنداونه پرسیده شود که چرا به پیشینه فرهنگی ما همچون علم و ادب و هنر بی‌توجه هستند، غالباً پاسخ داده می‌شود که جای چنین مباحث و طرح چنین مطالبی در شبکه نسیم نیست. علاقه‌مندان به چنین مباحثی باید کانال تلویزیونی خود را تغییر دهند و مثلاً در شبکه چهارم سیما پیگیر چنین موضوعاتی باشند.

اما واقعیت چیز دیگری است؛ همواره این گلایه مطرح بوده و هست که بستر و ایده مناسبی برای جذب بیننده تلویزیونی فراهم نیست، وگرنه که به فرض جذب مخاطب، محتوای مناسب وجود دارد. «خنداونه» در طول این شش فصلی که از پخش آن می‌گذرد نشان داد که سازندگان آن هم در بُعد ساختاری و هم بُعد محتوایی وا داده و برنامه‌ای را تولید می‌کنند و به روی آنتن می‌فرستند که نعل به نعل رسانه‌های خارجی است، همان‌هایی که سیطره بی‌جنگ و جدل آنها را بر فضای فرهنگی جامعه، حداقل دو دهه‌ای است که به تهاجم فرهنگی تعبیر می‌کنیم، اما همیشه موضعی منفعلانه در برابر آنها داشته و داریم.

شاید عده‌ای دیگر که مدافع فضای شاد و مفرح برنامه‌ای همچون خنداونه باشند، چنین تلقی‌ای داشته باشند که صحبت از یکی از هزاران برنامه رسانه ملی است و چرا راجع‌به باقی برنامه‌های بی‌محتوای تلویزیون ایران چنین نقد و نظری وجود ندارد که در جواب باید گفت بله، ممکن است خنداونه در میان حجم فزاینده برنامه‌های رنگارنگ رسانه ملی درصد کمی از آنتن پخش را به خود اختصاص دهد، اما به سبب استقبال چند ده میلیونی از آن، قطعاً هر ثانیه و هر دقیقه‌ای از آن می‌تواند جریان فرهنگی را به سمت نیت و ایده نه‌چندان صواب تولیدکنندگان آن ببرد، کمااینکه این برنامه همچنان با گذشت شش فصل، که تصور می‌شود آمار پخش برنامه‌های شبانه آن از ۷۰۰ برنامه نیز تجاوز کرده باشد، بر موازین خود که آنها را تجربه کرده است و البته بازخورد خوبی از سوی مخاطب عام دارد، اصرار و پافشاری می‌کند و هیچ گاه خود را ملزم به تغییر و تحول بخش‌هایش نمی‌داند.

پخش ترانه‌های به ظاهر جذاب خندوانه، براساس شعر بی‌محتوای آن، اگرچه فقط چند دقیقه از زمان برنامه خندوانه را به خود اختصاص می‌دهد، تکرار آن در روند پخش این برنامه‌ و در فصل‌های متوالی آن را تبدیل به یک حافظه ماندگار در ذهن مخاطب خواهد کرد، به ویژه نسل کودک و نوجوان که این روزها این ترانه‌ها را از حفظ هستند و آن را ملکه ذهن خود کرده‌اند.

به قلم امیرسجاد دبیریان

 
منبع : خبرگزاری بین المللی قرآن
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش